جدول جو
جدول جو

معنی ام صبور - جستجوی لغت در جدول جو

ام صبور(اُمْ مِ صَبْ بو)
زمین سنگناک سوخته.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ خَنْ نو / خَ نَوْ وَ)
کفتار. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(مَ)
آنکه او را جهت کشتن بازداشته باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). محبوس. زندانی. (یادداشت مؤلف) ، مجموع در یک جا. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
زالزالک وحشی سرخ میوه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ)
مرغ خانگی. (از المرصع) ، ضربی که بپشت پای بر سرین مردم زنند. (منتهی الارب) (از المرصع) (از اقرب الموارد). اردنگ، قدر و اندازه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ صُ)
مکه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ جَ)
کفتار. (منتهی الارب) (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ حَ بَ کَ)
داهیه. (المرصع). بزرگترین مصیبتها. (از اقرب الموارد). سختی و بلا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ حُ)
کفتار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ دِ)
کنیۀ سجاح زن مسیلمۀ کذاب است. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ زُ بَ)
یکی از عمه های پیغمبر اسلام بود. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 163)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِزَ بَ)
داهیه. (المرصع). در اقرب الموارد زوبر بمعنی داهیه آمده است. رجوع به زوبر شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ صَبْ با)
زمین سنگناک سوخته. (منتهی الارب). زمین سنگناک. (مؤید الفضلاء) (آنندراج). زمین. (از المرصع). سنگلاخ. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ صَیْ یو)
امر ملتبس. (از اقرب الموارد). کار مشتبه
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ بْ بو)
کفتار. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ماکیان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام عبور
تصویر ام عبور
کفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ام صبار
تصویر ام صبار
زمین سنگناک سنگستان
فرهنگ لغت هوشیار
مانند ما، مثل ما
فرهنگ گویش مازندرانی
رفت و آمد
فرهنگ گویش مازندرانی
انبردستی
فرهنگ گویش مازندرانی
کنار ما، نزد ما، پیش ما
فرهنگ گویش مازندرانی